امروزه رویکردِ غالب در بررسیهای واجشناختی رویکرد زایشی است، خواه رویکرد زایشیِ استاندارد و خواه نظریه بهینگی، و اصولاً سخنی از دیگر رویکردها و شیوه تحلیل آنها در واجشناسی به میان نمیآید. با توجه به اینکه رویکرد شناختی به عنوان رقیبی برای رویکرد زایشی مطرح است، ضرورت بررسی شیوه تحلیلهای واجشناختی شناختی واضح مینماید. ...
بیشتر
امروزه رویکردِ غالب در بررسیهای واجشناختی رویکرد زایشی است، خواه رویکرد زایشیِ استاندارد و خواه نظریه بهینگی، و اصولاً سخنی از دیگر رویکردها و شیوه تحلیل آنها در واجشناسی به میان نمیآید. با توجه به اینکه رویکرد شناختی به عنوان رقیبی برای رویکرد زایشی مطرح است، ضرورت بررسی شیوه تحلیلهای واجشناختی شناختی واضح مینماید. با در نظر داشتن این موضوع هدف از این نوشته آن است که واجشناسی شناختی را به طور مختصر معرفی کنیم. در همین راستا در نوشته حاضر به توصیف دو شیوه از تحلیلهای واجشناختی شناختی، یعنی لیکاف(1989) و نِسِت(2008) پرداختهایم که اولی به عنوان نخستین گام در جهت ارائه تحلیلهای واجشناختی شناختی و دومی به عنوان اثری نوتر و نظامیافتهتر در بررسیهای واجشناختی شناختی در نظر گرفته شدهاند. بررسیهای این پژوهش نشان میدهد که محققان حوزه شناختی هنوز در ارائه چارچوبی یکدست در واجشناسی همرأی نیستند و به راهکارهای تحلیلی یکپارچهای دست نیافتهاند. به بیان دیگر واجشناسی شناختی در ابتدای راه خود قرار دارد و در حوزه واجشناسی به نظر میرسد که در حال حاضر رویکرد زایشی عملکرد بهتری دارد.
نوشتة حاضر به دنبال پاسخی به این سوال است که آیا میان مقادیر فرکانس پایة(F0) افراد دوزبانة ترکی- فارسی در هر یک از این دوزبان تفاوت وجود دارد و در صورت وجود تفاوت، این موضوع با توجه به پارامتر جنسیت در زنان و مردان چگونه نمود پیدا میکند. به این منظور یازده گویشور دو زبانة ترکی- فارسی (6 زن و 5 مرد) بررسی شدند. هریک از گویشوران به طور ...
بیشتر
نوشتة حاضر به دنبال پاسخی به این سوال است که آیا میان مقادیر فرکانس پایة(F0) افراد دوزبانة ترکی- فارسی در هر یک از این دوزبان تفاوت وجود دارد و در صورت وجود تفاوت، این موضوع با توجه به پارامتر جنسیت در زنان و مردان چگونه نمود پیدا میکند. به این منظور یازده گویشور دو زبانة ترکی- فارسی (6 زن و 5 مرد) بررسی شدند. هریک از گویشوران به طور مختصر دربارة موضوعی به زبان فارسی سخن گفتند و سپس به زبان ترکی کدگردانی کردند. پس از آن، مقادیر فرکانس پایه در هر یک از دوزبانِ گویشوران استخراج و با یکدیگر مقایسه شد؛ نتایج نشان میدهد که در تمامی گویشوران تفاوت معنیداری میان مقادیر فرکانس پایه در دو زبانِ ترکی و فارسی وجود دارد. همچنین با توجه به پارامتر جنسیت تمایزی میان زنان و مردان مشاهده شد: در گروه مردان، همة گویشوران، دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان ترکی بودند؛ درحالیکه در گروه زنان نیمی از گویشوران دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان فارسی و نیمی دیگر دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان ترکی، در مقایسه با زبان فارسیاند. در ادامه با استناد به این امر که هیجانِ بیشتر باعث افزایش مقادیر فرکانس پایه میشود(فونهویزینگر، 1999) و همچنین با توجه به این دیدگاه که زنان تمایل بیشتری به گونه/زبان معتبردارند(مدرسی، 1387: 170) اینگونه نتیجهگیری میشود که مردان به دلیل تمایل به گونه/زبان غیرمعیار، در این گونه/زبان احساس هیجان بیشتری دارند و در نتیجه دارای فرکانس پایة بیشتری در زبان غیرمعیار نسبت به زبان معیاراند؛ درحالیکه در زنان به دلیل گرایش بیشتر به گونه/زبان معیار نیمی از گویشوران دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان معیاراند. همچنین در این بررسی رابطهای میان پارامترهای سن و تحصیلات از یکسو و بیشتر بودن فرکانس پایه در یکی از دو زبانِ مورد بررسی از سوی دیگر، مشاهده نمیشود.